اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی.

ساخت وبلاگ
داشتم بهت می‌گفتم که هر آدمی یک اتمسفر داره که مخصوص به خودشه. یک حال و هوا. حسی که وقتی اطرافش می‌ری و حرف می‌زنی باهاش- و الانا با وجود اینستاگرام- و اینستاگرامشو می‌بینی می‌تونی بهش برسی. هر کسی مي‌تونه یک رنگ باشه یا یک کار باشه یا یه سری چیز و اسم به خودش قطار کرده باشه که اون چیزا بتونن اون رو اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 3:07

خب امروز صبح هم خواب موندم. اما الان هم خسته‌م هنوز. با این که زیاد خوابیدم. ولی اینا که گفتن نداره داره؟ پس بذارین یک داستان خیلی جذاب‌تر تعریف کنم. داستان اون طراح صحنه‌ای که رفت زندان. اینجوری بود که وقتی طراح‌صحنه می‌خواست بره توی لوکیشن فیلم‌برداری که اتفاقن توی زندان بود، باید روی دستش مهر می‌ اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 77 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:25

داستان خیلی ساده و بدون پیچش خاصی بود. ینی می‌شد حدس زد که قراره چه اتفاقی بیفته. اما لحن پر بود از فوش و فوشکاری و خیلی لخت تمام کلماتو به‌کار برده بود :)) یه جا مونولوگی داره با این مضمون که دختری می‌ره پیش مامانش و می‌گه من شیرینی می‌... افسوس کودکم، برای تو جایی نمانده است. یک روز صبح اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 87 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:25

حجت و توحید اومدن اینجا. توحید گفت جز بذار. جز گذاشتم. بعد که کنترباس شروع کرد به زدن، حسابی رفت تو خودش و از عشق‌بازی نوازنده کنترباس با عشقش حرف زد. الانم دراز کشید و موزیک داره برای خودش می‌خرامه و لرزش تو هوا پخش می کنه. قهوه زدیم که شاید نباید می‌زدیم. برنامه خوابم به اندازه کافی به هم ریخته. ب اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 87 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:25

به شکل بزغاله‌گونی نشستم این پشت و دوست دارم بنویسم. بزغاله‌گون از این حیث که اگه بزغاله‌ها دست داشتن، حتمن دوست داشتن که این‌شکلی بنویسن. ولی اونا دست ندارن و به‌جاش سم دارن. سم داشتن مزایایی داره و معایلی. ینی خاکستریه. هم رنگش خاکستریه هم ماهیتش. ینی این سم بودنه هم خوبه هم بد. البته یه‌بار دیگه اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

روز پرماجرا. در واقع نه خیلی پرماجرا. بستگی داره که پرماجرا رو چی معنی کنی. مثلن اگه پرماجرا برای تو کشتن سه چارتا از دشمنای درجه یک ات و دفن کردنشون توی سه چار جای خیلی مخفی باشه، بدون اینکه کسی شک کنه، خب من روز پرماجرایی نداشتم. به این می‌گن نسبیت. ینی همه چی نسبیه. ینی پرماجرای تو با پرماجرای م اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 154 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

دقیق یادم نیست (دقیق یادم هست) که کی بود که تریلی زیرم گرفت. پارسال بود یا دوسال پیش. می‌گم که دقیق یادم نیست. (هست). داشتم از خیابون رد می‌شدم و توی یکی از ایالتای تگزاس بودم شایدم جنوب آمریکا. چنتا کاکتوس گنده دورو برم در اومده بود و کنارم یک شهر بازی متروکه بود. شهربازی نبود، یه پارک کوچیک بود ک اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

امشب، برخلاف فضای اطراف‌م که پر بود از بوس و شادی و بوق و خوشی و برقِ چشم، خالی بودم. جوری از افسرگی رو حس می‌کردم. شاید از دلتنگی برای مشهد بود. شاید حس می‌کردم که خوشی من باید اونجا باشه. جایی که دوستام نمی‌تونن موسیقی بزنن، نمی‌تونن مث همه آدمای دیگه این کشور شادی کنن و کلی تلاش کردن تا توی انتخا اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

افتاده بودم رو دشک. نگاهم خیره مونده بود به سقف. به خاطراتم فکر می‌کردم و دلم می‌لرزید. حساب کتاب می‌کردم و موقعیت رو سبک‌سنگین می‌کردم. اگر فلان حرف رو بزنم چی‌میشه و در نتیجه‌ش باید چیکار کنم و اگر فلان کار رو بکنم چه اتفاقی بعدش می‌افته و بهترین حرکت من چه خواهد بود. عرق می‌ریختم. دشک‌ام شده بود اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

صدای غذا خوردنش تورو از زندگی سیر می‌کرد زیاد بلند نبود، فقط شستن تیشرت زرده‌ت توی اون تشت قرمزه رو یادت می‌اورد برا همین از غذا خوردن زده شدی و از انجام تمام فرایض و تکلیفای زندگی‌ت خودتو به اولین کوه رسوندی و ازش بالا رفتی تا برسی به جایی که دیگه ابری برای نگاه کردن بالای سرت نباشه خودتو بستی به ی اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

شب آرومیه. یه سری مسائل هست که توی فکره. یکیش که اونه. دومیش که اجرای دوشنبه‌س و این چیز خوبیه چون خیلی چیز خوبی از کار درومده. تنها مساله ای که خیلی روی اعصاب رفت اینه که من این اجرا رو با تم خوراکی و خوردن کار کردم و خوردن نقش خیلی مهمی داره توش و یک صحنه پرشور از خوردن غذا داریم توش. اما حدس بزنی اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

خب. اینطوری شد که امروز کارمون اجرا رفت و به شدت راضی بودیم. همه جوره. خوشحالم که تونستم اون چیزی که می‌خواستم رو روی صحنه ببرم و بچه‌ها انقدر خوب بازی‌ش کردن که انگار همه چیز خیلی خوشگل و درست، جفت و جورِ هم شده بود. و حس خوبی هم هست که بعدِ یک مدت کارِ زیاد، بالاخره می‌شینی یک کناری و برای خودت فک اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03

داستان خیلی ساده و بدون پیچش خاصی بود. ینی می‌شد حدس زد که قراره چه اتفاقی بیفته. اما لحن پر بود از فوش و فوشکاری و خیلی لخت تمام کلماتو به‌کار برده بود :)) یه جا مونولوگی داره با این مضمون که دختری می‌ره پیش مامانش و می‌گه من شیرینی می‌... افسوس کودکم، برای تو جایی نمانده است. یک روز صبح اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی....
ما را در سایت اگر برات سواله که بهت فکر می‌کنم یا نه، خب می‌تونی بپرسی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0san-gooc بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 7:03